نوشته شده توسط : سجاد شکری

«شعر امام زمان»

 

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

 

*****شعر امام زمان******

 

«شعر امام زمان»

از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي
مثل عطر تازه تک جنگل باران زده در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي
کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي
خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي

«شعر امام زمان»

 

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم گفتا که روز وصل را در انتظارم

 



:: برچسب‌ها: شعر درباره امام زمان , درباره امام زمان ,
:: بازدید از این مطلب : 457
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 فروردين 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سجاد شکری

«شعر امام زمان»

 

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

 

*****شعر امام زمان******

 

«شعر امام زمان»

از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي
با ترنم با ترانه با سروش سبز آب از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي
مثل عطر تازه تک جنگل باران زده در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي
کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي
خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي

«شعر امام زمان»

 

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم گفتا که روز وصل را در انتظارم

 



:: برچسب‌ها: شعر درباره امام زمان , درباره امام زمان ,
:: بازدید از این مطلب : 570
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 فروردين 1393 | نظرات ()